Parinaz Fahimi

This poem is from Parinaz Fahimi’s posthumously published collection “Poppies with Alef”. Parinaz was a student in architecture at the university of SOAS in London, where she died of a brain tumour in 2016. She had always written poetry and wrote a lot more towards the end of her life; sadly she never saw her […]

Cinnamon

پریناز فهیمی می خواهم دارچین باشم با شکر فاطی شوم وقت پیچیدنم در خمیر و تاب دادن لبه های شیرینی بروم در چین های انگشتان مادربزرگ الی دعاها و ذکرها قایم شوم بمالم به لبه نوه ها بوسه ای ناغافل را شیرین تر کنم مورچه های قالی را آذوقه باشم و چنان در ذهن بچگی […]

Railings Around the Crib

از اختراع خودم در جوانی تا کشف بازوان تو سال ها گذشته بود محققان شگفت زده زیر باران،راه می رفتند و سوال می کردند فینیقی ها بودند که آتش را اختراع کردند؟ فینیقی ها بودند که الفبا را اختراع کردند؟ اولین بار حسی‌ست ناب که در آخرین بار تکرار می شود به افلاطون بگو هستی […]

Farzaneh Ghavami

Farzaneh Ghavami, b.1968, is a graduate of Persian Language and Literature and teaches Persian literature in Tehran high schools. Her poetry reflects her lived experience as a woman living and working under a dictatorship system that suppresses women and femininity. It is due to this situation that Farzaneh Ghavami, like many other Iranian contemporary female […]

I am not immune

مدت هاست دیگر شبها کتاب نمیخوانم خوا ِب هیچ کاغذی را .آشفته نمی کنم با اشیاء ُمدام چ ِپ نمیکنمبعد از این پ چ ِ بی قهوه و سیگارهای عصر ِنبا ذهنم .جلسه نمی گذارم تنها کلمات را ِش به. ویرای اشیاء می سپارمدیگر َس َرم روی سینه ی هیچ شعری .خواب اش نمی َب […]

The First Rains of Spring

بهتر است مشغول خود باشید یا شاغل به آنچه معافتان کند     از کار دشوار عاشقی حرفه‌ای که آدم را وا می‌دارد     تونل‌هایی بلند و کور پشت جمله‌های کوتاه حفر کند با چشم لک‌لک دنیا را ببیند زبان مارمولک‌ها را یاد بگیرد یا مورچه‌ای گیج باشد      که دانه‌های درشت را از دیوار صاف بالا می‌برد و […]

Glaucoma

شقایق‌ها اول آمدند و ملخ ها بعد وقت باد این تمام کودکی ی چشم‌های تو بود پیش از آب سیاه و تیغ رشته‌های هزار مسجد از گل‌های دیوانه رد می‌شد اول شقایق‌ها رفته‌اند بعد مادربزرگ و اتاق نمور شازده عکس اوپنهایمر و پاتریس لومومبا مبل قرمز در حراجی‌ی الیاس چارقدهای بته‌دار آبی رد شدند آکاردئون […]

With a Red Flower

با گلی سرخ از میان پیراهن‌های سیاه و پرچم های ژنده‌ی پیاده‌رو بگذر راهی دیگر نیست با گل سرخت از گوشه‌ی چپ کاغذ پایین بیا از لابلای خط‌ها و سطرها عبور کن و سمت خاطراتم بپیچ مرا ملاقات کن در خانه‌ای زرد و فرسوده که لولاهای زنگ زده دارد و دریچه‌های پوشیده از پیچک و […]

When Winter Comes

  پهنای این ملافه از چين تا ماچين و    بر تمام آن برف   باريده چرا نمی‌رسيم جز لنگه گوشواره‌ای بر اين سپيدی ردی نيست نه درختی هست نه خرگوشی ، ستاره‌ای كجاييم گوشواره را كه انداختي در كشو ملافه ها را در سبد و تاريكي را تكاندي از ايوان مرده ام کمی کنار دست‌هایت  در […]

The Boat That Brought Me

زمستان بیاید   شکل خودم   می شوم   کتاب های دورت آتش گرفته اند  یاسمن در خواب ها    آهو می دود سر به کوه می زند  کوه را به سادگی بغل می‌کنم درسینه      جا می شود  دیدی ترسی نداشت قواره ی سنگ ها  از افتادن   بالا  که می رویم دریا   اهلی تر می آید قلاده اش […]